شاد زندگی کن
شاد زندگی کن

شاد زندگی کن

زندگی

عروسی مارال 1

سلام

اول خرداد عروسیه ماراله.ان شاالله خوشبخت عالم بشی خواهر کوچولوی نازم.این روزها خیلی درگیرم خیلییییی.

دیروز بخاطر یه موضوعی از شوهر ناراحت شدم.من یه دوره ایی داشتم در یه شهر که شصت کیلومتر با شهر محل زندگی من  فاصله داشت.شوهر نزاشت ماشین رو ببرم یه ادمیه این شوهر....میگفت با سواری ها برو.تنهایی با ماشین این همه راه رو بری بعدش میگفت اصلا نمیدم ماشین رو ....منم کلی حرص خوردم واسه  این اخلاقش.همش گیر بیخود میده هی میگفت برگه ماموریتت کو بخشنامش کو و....شک نداره ها از رشته و گروه تحصیلی من بدش میاد میگه همه لات گیری میکننن چهههه حرفها..منم خیلییی از تفکراتش ناراحت شدم.خلاصه غروب دیروز در ادامه کارهامون رفتیم بیرون.ماهان توی ماشین خوابید و من و مبین جلوی خونمون پیاده شدیم با مادر و مروارید رفتیم که مامان رنگ مو بخره و منم لنز رنگی خریدم رنگ سبز خریدم!! خلاصه اومدیم خونه با بابام رفتیم وسایل حنای سفره عقد رو از میدون نزدیک خونمون خریدم بعد شوهر اومد دنبالمون یه سلام و علیک توی حیاط خونمون با مامان اینا کرد و اونا هم چند عدد موز به ما دادن و بعد ما رفتیم خرید ماهانه در هایپر مارکت و من پیاده شدم و شوهر و پسرهارفتن پمپ بنزین .منم با خیال راحت چرخیدم تا اینکه اومدن و بالاخره اومدیم خونه.

واییییییی چی بگم از دوتا پسرام که گاهی منو تا حد جنون میکشن...خدا رحم کند.

امروز عصر تنهایی میرم خونمون تا جریانات رو تمام کنیم.

نظرات 1 + ارسال نظر
بیضا یکشنبه 2 خرداد 1395 ساعت 13:41 http://mydailydiar.blogsky.com

انشاالله عروسی خوش بګذره و مارال خانم هم خوشبخت بشن، نګران بچه ها نباشید من خیلی خوب شما رو درک میکنم چون دو ګل پسر شیطون دارم

ممنونم

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.